به گفته کامپاناله، جستجوی آشفته اسپالتی برای هویت تاکتیکی ایتالیا، موجب شد تا این تیم به ناامیدکنندهترین تیم یورو ۲۰۲۴ تبدیل شود.
عملکرد ضعیف ایتالیا در آلمان، با وجود درخشش جانلوئیجی دوناروما، بیشتر شبیه به یک فاجعه بود. بازیکنان در زمین سردرگم به نظر میرسیدند و هیچ درکی از برنامههای بازی نداشتند.
اسپالتی بارها بر لزوم تسلط بر بازی، ابتکار عمل و کنترل توپ تاکید کرد، اما در زمین شاهد عکس کامل این صحبتها بودیم. بازیکنان به محض رسیدن توپ، با وحشت آن را به بیرون یا به حریف پاس میدادند.
اسپالتی به جای پذیرش اشتباهات تاکتیکی خود، با انتقاد از آمادگی و “هوشیار بودن” بازیکنان سعی در توجیه عملکرد ضعیف تیم داشت. این در حالی است که سردرگمی بازیکنان در زمین، ناشی از عدم آگاهی از وظایف و زمانهای مناسب برای نفوذ به خطوط حریف بود.
اسپالتی در طول مسابقات بارها با لحنی پیچیده، از بازیکنان میخواست تا به قهرمانانی تبدیل شوند که هواداران را سربلند کنند و نماینده کل ملت باشند. این همان صحبتهایی بود که او در زمان حضور در ناپولی به کار میبرد، باشگاهی که بیش از ۳۰ سال قهرمان سری آ نشده بود. آنها نیز در اواخر آن فصل درخشش خود را از دست دادند، اما به دلیل اختلاف امتیاز زیاد با تیمهای تعقیب کننده، توانستند به راحتی قهرمان شوند. مرز باریکی بین ایجاد انگیزه و فشار مضحک وجود دارد.
این اولین حضور اسپالتی به عنوان سرمربی در یک تورنمنت ملی بود، بنابراین میتوان تا حدودی او را برای افتادن به همان تلهای که سرمربیان باتجربهتری مانند گرت ساوتگیت و دیدیه دشان نیز در آن گرفتار شدند، بخشید. او در نشست خبری خود از کمبود زمان برای آماده سازی بازیکنان گلایه کرد. این موضوع با توجه به فشردگی بیش از حد مسابقات به دلیل منافع مالی و گسترش تورنمنتها، اجتناب ناپذیر است.
بنابراین راهحل، پیروی از نشانههایی است که فوتبال باشگاهی ارائه میدهد. قرار بر این بود که اسپالتی هسته اصلی تیم را حول گروهی از بازیکنان اینتر که در سیستم ۲-۵-۳ عملکرد خوبی داشتند، بسازد. بازیکنانی مانند الساندرو باستونی، فدریکو دیمارکو و نیکولو بارلا. حتی با از دست دادن فرانچسکو آچربی، بازیکنانی برای تکرار رویکرد سیمونه اینزاگی در اختیار داشتند. همان دفاع سه نفره با پرس از جلو که باعث شد آتالانتا با درخشش جانلوکا اسکاماکا در مسیر قهرمانی لیگ اروپا، لیورپول و بایر لورکوزن را شکست دهد. حتی یوونتوس با وجود تمام نقاط ضعف خود، تمایل به بازی با سه نفر در خط دفاع داشت، بنابراین آندرا کامبیاسو، نیکولو فاجیولی و فدریکو کیهزا باید به این حرکات عادت داشته باشند.
اگر به تیمهایی نگاه کنیم که در این فصل بهترین فوتبال را در ایتالیا ارائه کردند، اینتر، آتالانتا و بولونیا بودند که همگی بر پرس از جلو، گردش توپ سریع و حمله از جناحین تمرکز داشتند. چرا اسپالتی سعی نکرد آنچه بااستعدادترین بازیکنانش در سطح باشگاهی انجام میدهند را تکرار کند؟
در حالی که شاید گرت ساوتگیت به خاطر بازی دادن بازیکنانی مثل فیل فودن و جود بلینگام به طور کامل خارج از پستشان مورد تمسخر قرار میگیرد، اسپالتی (سرمربی ایتالیا) هم عملکرد بهتری نداشته است. دشان (سرمربی فرانسه) نیز به نحوی موفق شده است تا عملکرد بهترین بازیکنان فرانسه در سطح باشگاهی را خنثی کند. این به یک موضوع تکراری در این دوره از رقابتهای یورو تبدیل شده است.
آنچه شاهد آن هستیم، مجموعهای از بازیکنان فوق العاده به صورت انفرادی است که در زمین رها شدهاند تا به تنهایی بجنگند، یا بدتر از آن، کاملاً برعکس کاری که آنها را در باشگاههایشان به ستاره تبدیل کرده است، انجام دهند.
اینکه بگوییم این تیم ایتالیا فاقد کیفیت است، خیلی آسان و صراحتا ناعادلانه است. ما این بازیکنان را در زمین دیدهایم، ما میدانیم که آنها چه کاری میتوانند انجام دهند. اگر آنها در موقعیتی قرار نگیرند که بهترین عملکرد خود را ارائه دهند، حتی بااستعدادترین بازیکنان تاریخ آتزوری هم نمیتوانند تفاوت زیادی ایجاد کنند.
بنابراین، بیایید هنوز زنگ مرگ را برای کالچو (فوتبال ایتالیا) به صدا در نیاوریم، به خصوص بعد از اینکه آتالانتا قهرمان لیگ اروپا شد و اینتر سال گذشته به فینال لیگ قهرمانان رسید. ما به ایتالیایی نیاز داریم که با باشگاهها کار کند، نه علیه آنه
- نویسنده : حسین شیرزاده