پشت شعار هماهنگ برخی ها در اطلاق رسانه میلی به رسانه ملی اتحاد کاذبی قرار گرفته است که جلوه متفاوت شلیک گلوله به قرارگاه فرماندهی فرهنگی نظام تلقی میشود.
هادی ابراهیمی کیاپی عضو هیئت علمی دانشگاه
ضمن عرض تبریک روز خبرنگار، یادآور میشود که رسم کهنهای در جهان اپیدمی و فراگیر شده که طی آن بچهها هرگز به قطارهای بی حرکت در ایستگاهها سنگ نمیزنند اما همان قطارها به محض حرکت در ریلهای موجود، سنگباران میشوند و رسانه ملی قطعا اگر خنثی و بی تأثیر بود و یا حرکت و پیشرفتی نداشت، قطعا هیچ چهرهی صاحب وزنی و هیچ قلم نافذی به خود زحمت انتقاد و یا اعتراض و تخریب و تخطئه رسانه ملی را نمیداد و از طرفی متصدیان بالادستی نظام نیز توجیهی برای حمایتهای معنوی و مالی از رسانه ملی نداشتند و در ضلع سوم این مثلث ارزیابی، یعنی مردم هم در آمار مخاطبان و مشتریان رسانه ملی قرار نمیگرفتند!
از این گزینههای پرپیمان میتوان فهید که پشت این شعار هماهنگ، اتحاد کاذبی قرار گرفته که در اصل هر کدام ساز خود را زده و منظور نه چندان پنهان آنها، اعتراض به عدم تحقق امیال متنوع و گاهی متضاد آنها در رسانه ملی است
این خودخواهی حزبی و جناحی و فردی، یادآور تهاجم احزاب سیاسی اعم از لیبرالها، کمونیستها، منافقین، تجزیه طلبها، خودمختارى خواهان و حتی احزاب وابسته به اردوگاه شرق و غرب جهت نامگذاری نظام سیاسی برخاسته از انقلااب اسلامی ملت مسلمان ایران بود که وقیحانه حتی خواهان نامگذاری الحادی بوده اند و امام یک تنه بر نام جمهوری اسلامی تأکید کرده و با رأی قاطع مردم آن را مستقر کردند.
اینجا هم با شعبه دوم همان تهاجم و اصرار مواجه ایم که عدهای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انتظارات عجیب و غریب حتی از جنس الحاد و نفاق و فساد و دشمن نوازی دارند و اگر رسانه ملی براساس ماهیت ذاتی خویش به آنها متمایل نشود، فریاد میزنند که رسانه ملی نیست، بلکه رسانه میلی است و چون نمی توانند امیال خود را علنی و واضح سازند، لاجرم با ترفند کلی گویی و مبهم گویی، رسانه ملی را میلی اطلاق میکنند!
نکته جالب اینجاست که امیال مخالفان به اندازهای متنوع و گاهی متضادند که صدا و سیما اگر هم بخواهد به همه امیال تمایل نشان دهد، عملا طبق قاعده “محال بودن جمع اضداد” نمیتواند چنین کند و صدالبته اگر رسانه ملی، بین امیال زیاده خواهان گلچین و گزینش کند، آیا جاماندهها همچنان چماق میلی را بر سر رسانه ملی فرو نمیآورند؟
به هر حال از هر منظری که به هر رسانهای در هر جای دیگری از دنیا هم نگاه شود، این اصل پذیرفته است که سازمان و شاغلان در آن اعم از مدیران و کارکنان و کارشناسان موظف به اجرای مقررات سازمانی خویش و نیز وظایف فراسازمانی مربوطه هستند و اگر غیر از این عمل کنند، متهم به رفتار فراقانونی خواهند شد و اتفاقا در آن شرایط باید میلی خطاب شوند
امروز کدام رسانه در دنیا وجود دارد که برای برنامههای خبری، تحلیلی، تولیدی و تأمینی و … ملاحظاتی نداشته باشد؟ ملاحظات اخلاقی، انسانی، اعتقادی، اجتماعی، امنیتی و قانونی برای هر رسانهای مطرح است و طبعا بر اساس مواضع متخذه و ارزشگذاریها در جبهه خاصی قرار میگیرد و اولویتها و سانسورها و اصلاح ها، دقیقا بر همین اساس انجام میگیرد و نکته جالب این است که طبق این روش و منطقی که رسانه ملی را میلی خطاب میکنند، تمام رسانههای دنیا، میلی اند!
*رسانهای که پیاده روی بزرگ اربعین حسینی را سانسور میکند!
*رسانهای که تشییع جنازه عظیم سردار دلها حاج قاسم عزیز را سانسور میکند!
*رسانهای که از کارشناسان خاص و هم عقیده دعوت میکند!
*رسانهای که مثبتها را سانسور و دروغها را با منفی بافی، پروپاگاندا میکند!
*رسانهای با تشویش افکار عمومی، طراحی و هدایت شورش کرده و اغتشاش را فرماندهی میکند!
*رسانهای که اجازه نقد و تشکیک موضوعاتی مانند هولوکاست نمیدهد آیا میلی عمل نمیکنند؟!
پس چگونه است که همه این رفتارهای میلی نادیده انگاری شده و فقط روی رسانه ملی تمرکز میشود؟!
آیا این رفتار شما میلی و سلیقهای نیست؟!
آیا اینگونه اتهام زدن، ناشی از سیاست زدگی و رفتار غیرمنطقی آنها نیست؟!
البته باید تأکید کرد که این رفتار اتهام آلود، منحصر به رسانه ملی نیست، بلکه متوجه کل نظام و ارکان آن است و مشخصا” رهبری، قوای سه گانه اعم از دولت و مجلس و سیستم قضایی، مجمع تشخیص، شورای عالی انقلاب فرهنگی، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی، شورای نگهبان و کلیه دستگاههای منتسب به حاکمیت از نگاه بیگانگان و معاندان، محکوم به همین اتهام یعنی رفتار میلی اند و برای نظارت استصوابی هم از واژه نظارت استسلاقی و یا حتی نظارت استسلاخی استفاده میشود، در حالیکه جرم آنها، عمل به قوانین و مقررات الزامی است
فحاشی و هتاکی برای برخی از قلم بدستان یا امری عادی است و یا مأموریت محوله است و رسانه ملی باید بپذیرد که اولا نمیتواند میل یا امیال مخالفان نظام را برآورده کند ثانیا با چه توجیهی و مجوزی، رسانه ملی باید از روی دست بدخواهان و فتنه انگیزان تقلب گرفته و دیکته بنویسد؟
رسانه ملی هراندازه هم که کوتاه بیاید، بازهم نمیتواند رضایت شان را جلب کند، تلاش بیهوده و امید کاذب ایجاد تحول در مخالفانی که یا غفلت زده اند و یا مأموریت از بیگانگان دارند، راه بجایی نمیبرد و از این رو از بمباران رسانه ملی با اطلاق رسانه میلی نباید مستأصل شده و ذرهای اثر منفی در اهالی این رسانه ایجاد کرده و یا موجب ایجاد انفعال شود
اجماع ۲۹۵ شبکه فارسی زبان علیه نظام مؤید موفقیت رسانه ملی در نگه داشتن افکار عمومی در متن نظام است و قطعا رسانه ملی، باید با همین فرمان به جلو رفته و پا پس نکشید، رسانه ملی معیار موفقیت خود را در حفظ اکثریت مخاطبان دانسته و تا انتخابات اسفندماه باید با ظرفیت سازیها و بصیرت افزایی ها، آستانه تحملها را بالابرده و با افزایش عشق آمیز آستانه تحملها، شاهد فروپاشی باندها و گروههای بدخواه نظام در آیندهای نه چندان دور باشیم.
در پایان متذکر میشوم که اطلاق رسانه میلی به رسانه ملی، برای آنها یک استراتژی است و جلوه متفاوت شلیک گلوله به قرارگاه فرماندهی فرهنگی نظام تلقی میشود و برنامههای نقدها و مناظرهها و تحلیلها و … در رسانه ملی با ریسک بالا، به اقناع آنها منجر نشده و منطقی را برنمی تابند!